اولین و مهمترین مورد برای ویژگیها و شرایط اقامه کننده دعوا عبارت است از دارا بودن اهلیت، اهلیت داشتن نیز به معناست که فرد از لحاظ بلوغ و رشد و غیره در شرایط مناسبی قرار داشته باشد و همچنین در طرح دعوا ذینفع بوده باشد.
در حالت کلی اهلیت به این معنا است که متضرر از جرم به صورت قانونی، صلاحیت و شایستگی دارا شدن حق و اعمال آن را داشته باشد.
برای مثال، افراد دیوانه یا کودکان اهلیت دارا شدن حق را دارند اما برای اعمال آن نیازمند به سرپرست و قیم هستند. پس برای طرح دعوی خصوصی افراد باید دارای اهلیت باشند و بتوانند از این حق خود استفاده نمایند.
اما اگر اهلیت استیفا یا استفاده از حق را نداشته باشند، باید از طریق نماینده قانونی خود برای اقامه دعوی اقدام نمایند.
یکی دیگر از ویژگی ها که برای اقامه دعوی لازم است، ذی نفع بودن می باشد و فقط کسانی که در یک ماجرا ذی نفع هستند می توانند اقامه دعوی کنند و خسارت وارده را مطالبه نمایند.
مثلا کسی که از وی کلاهبرداری شده است می تواند علیه کلاهبردار شکایت کند و خسارت خود را مطالبه کند و افراد دیگر نمی توانند بدون رضایت فرد ذی نفع، اقامه دعوی نمایند.
یکی دیگر از شرایط این است که دعوی مطرح شده نباید قبلا در دادگاه مورد رسیدگی قرار گرفته باشد و حکم قطعی در خصوص آن صادر شده باشد.
این موضوع در حقوق با عنوان امر مختومه بررسی می شود و نمی توان دعوایی که منجر به صدور حکم قطعی شده است را با همان شرایط سابق، دوباره در دادگاه مورد بررسی قرار داد و در صورت اعتراض داشتن به نتیجه حاصله، می توان به روش تجدید نظر خواهی، فرجام خواهی یا حتی اعاده دادرسی اعتراض خود را بیان نمود.
نکته دیگر این است که اگر اقامه دعوا در دادگاه دارای مهلت معینی و مشخصی بوده باشد و خواهان، خارج از مهلت قانونی اقدام به طرح دعوا در دادگاه کند، برای این مطلب قابلیت اعتراض وجود دارد و دادگاه می تواند به همین دلیل از رسیدگی به دعوا امتناع نماید.
همچنین لازم به ذکر است که اقامه دعوا در دادگاهی باید صورت گیرد که صلاحیت رسیدگی به دعوا را داشته باشد و آن صلاحیت، صلاحیت ذاتی و صلاحیت محلی برای رسیدگی به دعوا را در بر می گیرد.
پس اگر یک دادگاه، صلاحیت ذاتی رسیدگی به دعوا را نداشته باشد، به طور معمول قرار عدم صلاحیت صادر می نماید و اگر دادگاه صلاحیت محلی برای رسیدگی به دعوا را دارا نباشد، خوانده محق است که به این موضوع ایراد نماید.