حق انتفاع عموما نه در عقد بیع بلکه در عقد صلح به دیگری واگذار می شود و اثبات حق انتفاع وابسته به اثبات وجود قرارداد قبلی است. یعنی شما از قبل قراردادی با دیگری امضا کرده ای که یا مستقیما موضوع آن واگذاری حق انتفاع مال است و یا قراردادی مانند صلح که ضمن آن حق انتفاع هم به دیگری داده شده است.
اصل بر این است که حق انتفاع به طور رایگان و مجانی به دیگری واگذار شده است. حق انتفاع مانند عقد اجاره نیست که مالکیت منافع را در قبال اجاره دریافتی برای مدتی به دیگری بدهد. در واقع فرد مالک منافع یا خود مال برای مدتی نمی شود و فقط حق استفاده از آن را پیدا می کند. در نتیجه نیازی به اثبات پرداخت مبلخ به مالک مال نیست. اما اگر مبلغی هم رد و بدل شده، ارائه رسید آن خود سندی است بر وجود قرارداد قبلی و می تواند بسیار کمک کننده باشد.
اگر مالک مال، مال خود را به دیگری انتقال داده باشد بدون آن که به مالک جدید چیزی از واگذاری حق انتفاع بگوید، مالک جدید مطمئنا صاحب حق را از استفاده از مالش منع می کند و همین امر سبب می شود تا فرد برای اثبات داشتن حق انتفاع در آن مال اقامه دعوی کند. ضمن آن که مالک جدید می تواند به دلیل عدم اطلاع قبلی از واگذاری چنین حقی از مالش، قرارداد را فسخ نماید. البته اگر مالک قبلی به خریدار جدید اطلاع داده باشد، دارنده حق نیازی به اقامه دعوی نخواهد داشت.
در صورت وجود چندین مدعی برای حق انتفاع از یک مال، حق با کسی است که قرارداد و مدارکش در تاریخ مقدم تری تنظیم شده باشد. البته که ممکن است به موجب یک قرارداد به چندین نفر به صورت برابر و هم عرض حق انتفاع داده شود. در این صورت این افراد همگی با هم خواهان یک دعوی به حساب می آیند.
دارنده حق انتفاع باید در هنگام واگذاری موجود باشد. البته واگذاری حق انتفاع به جنین به دنیا آمده نیز درست است و اگر او زنده متولد شود به حق انتفاع ترتیب اثر داده خواهد شد.
عقد انتفاع به شرط قبض صحیح است. در واقع منتفع تنها زمانی می تواند ادعای داشتن حق انتفاع را ثابت کند که استفاده از مال قبلا به قبض او در آمده باشد. اگر مالک در گذشته مال را برای استفاده فرد در دست او قرار نداده باشد، مانند آن است که اصلا حق انتفاعی وجود نداشته و شخض نمی تواند در دعوی حق خود را اثبات نماید.